#خواندنی???????? ???? داستان مردان باغیرت و ن باحیا ???????????? ⏪شیخ بهاءالدین عاملی در یکی از کتاب‌‌های خود می‌نویسد: . ????روزی زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمی دهد. قاضی شوهر را احضار کرد. سپس از زن پرسید: آیا شاهدی داری؟ زن گفت: آری، آن روز که تحویل شوهرم دادم دو مرد شاهدبودند ، زن رفت وآن دومرد را آورد و به قاضی گفت آن دو مرد شاهدند. قاضی از گواهان پرسید: گواهی دهید که این زن پانصد مثقال طلا از شوهرش طلب دارد. قاضی ,پانصد مثقال ,ن باحیا ,مردان باغیرت ,داستان مردان ,داستان مردان باغیرت منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

انجمن شعر و ادب میخانه دانلود روزانه | دانلود فیلم و سریال مجاز کلبه متروکه با درس هاپ تکلیفاتو به اسونی و با سرعت حل کن اموزش شیرینی پزی سیتیا پایگاه اطلاع رسانی روستای برگه نقاشی ساختمان با رنگ روغنی - رنگ پلاستیک همه چی موجوده