باورتون نمیشه چقد امروز اذیت شدم. رفتم واسه تولد خواهرم هدیه بخرم و کیک. دخترمم اویزون شد که میام اونم بردم. تو مغازه اول یه پشه از بالای ماسکم رفت تو حلقم چون در حال حرف زدن بودم. بعد انقد سرفه زدم یارو میگفت کرونا نباشه میخواست مارو بندازه بیرون. مغازه بعدی خواهرم بدو بدو رفت که برام از یه کافی شاپ یه نوشیدنی گرم بگیره حالم بهتر شه دخترم خوابید مجبور شدم بغلش کنمو تا کافی شاپ ببرمش خواهرمم طرفو مجبور کرده بود بیرون بر کنه یهو دم در کافی شاپ بهم رسیدیم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کتابخانه عمومی علامه مجلسی(ره) رابر گل و گیاه ظرافت ارشد علوم قرآن - دانشگاه آزاد ساری کانته موزیک pouya موزیک دیسلاو کلید سازی ذاکری انجام پروژه های برنامه نویسی Conradzghol Daily برفدونه | دانلود فیلم2019 ،دانلود آهنگ جدید